loading...

دانستني هاي روز

دانستني هاي جالب جديد دانستني هاي جالب علمي دانستني هاي جالب اسلامي دانستني هاي جالب پزشكي دانستني هاي خنده دار دانستنيهاي جالب همراه با عكس كانال دانستني هاي جالب دنيا دانستني هاي جالب براي دانش آموزان

بازدید : 260
11 زمان : 1399:2

ماجراي ازدواج زشت ترين مرد و زيباترين زن + عكس

ازدواج زشت ترين مرد ، داستان عشق موسي مندلسون
داستان ازدواج نامتعارف زشت ترين مرد دنيا موسي مندلسون كه عاشق دختري زيبا گشت را در ادامه مي خوانيد، در واقعي بودن آن شك نكنيد زيرا عشق تمام قوانين دنيا را به هم مي ريزد.

داستان عشق و ازدواج زشت ترين مرد و زيباترين زن

عشق اساسا تجربه نامتعارفي است كه همه عادت ها و عرف ها را در مي نوردد و قانون پذير نيست. همه ما داستان هاي عشق نامتعارف زيادي را شنيده ايم اما شايد داستان عشق موسي مندلسون پدر بزرگ آهنگساز شهير آلماني را نشنيده باشيد ، با اين بخش از سرگرمي نمناك همراه شويد تا داستان عشق يك زن زيبا و مرد گوژپشت را برايتان بازگو كنيم.ازدواج زشت ترين مرد

ازدواج زشت ترين مرد

ماجراي عشق مرد گوژپشت و زن زيبا

ازدواج موسي مندلسون

ماجراي عشق و ازدواج موسي مندلسون

موسي مندلسون فيلسوف يهودي پدر بزرگ موسيقي دان معروف فليكس مندلسون بود كه داراي قد كوتاه و قوز بدي در پشت بود. روزي موسي مندلسون دختر تاجري آلماني را ديد كه مانندفرشته ها زيبا بود و موسي عاشق او گشت اما دخترك از چهره زشت موسي بيزار بود .

داستان عشق موسي مندلسون و دختر زيبا

موسي چندين بار از دختر كه فرمتژه نام داشت خواستگاري نموده بود اما دخترك حتي به او نگاه نيز نمي كرد . هنگامي كه موسي قصد بازگشت به شهر خود را داشت آخرين تلاش خود را براي درخواست ازدواج از دختر انجام داد. او تصميم گرفت به اتاق دختر برود و از او تقاضاي ازدواج نمايد . هنگامي كه به اتاق فرمتژه رفت دوباره با بي اعتنايي او روبرو شد و قلبش سخت اندوهناك گشت اما دست از تلاش باز نداشت و سخن خود را اينگونه آغاز نمود.( آيا اعتقاد داريد كه عقد انسان ها در آسمان ها بسته شده است؟)

داستان عشق زشت ترين مرد دنيا

داستان عشق زيباترين زن و مرد زشت

فرمتژه در حاليكه نگاهي كوتاه به موسي انداخت جواب داد :بله ،عقيده شما چيست ؟

موسي گفت :اعتقاد من بر اين است كه خداوند در لحظه تولد هر دختر و پسري را قسمت يكديگر مي كند و به عقد هم در مي آورد .

لحظه تولد من خداوند دختري را به من نشان داد كه قوزي در پشت داشت و به من گفت :( همسر تو گوژپشت است )من هم آنجا با التماس و لابه از خداوند تقاضا نمودم كه قوز او را به من بده چرا كه داشتن قوز براي يك زن فاجعه است . از خداوند خواستم به او زيبايي مانند فرشته ها دهد .

فرمتژه سرش را بلند كرد و به موسي نگاه خيره اي انداخت و از تصور گوژپشتي، به خود لرزيد. از آن به بعد هميشه عاشق و دلداده موسي مندلسون گشت و آنها سالهاي زيادي را با هم با عشق سپري نمودند.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 5

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 56
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 7
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 65
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 263
  • بازدید ماه : 372
  • بازدید سال : 1113
  • بازدید کلی : 29433
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی